مرجع خبری پرسپولسی : ستاره سال های نه چندان دور پرسپولیس همیشه در کانون توجه رسانه ها قرار داشت و حالا با گذشت زمانی نه چندان طولانی می رود که در خاطره ها باقی بماند.
هیچ کس سراغی از کاپیتان خانه نشین سرخ ها نمی گیرد و اینهمه شاید به خاطر همان اتفاقات سال های آخر فوتبال اوست.
رهبریفرد در خصوص کنار گذاشته شدن خود از پرسپولیس میگوید: «ما پروینیها دیر یا زود کنار گذاشته میشدیم.
فقط نگرانی و ناراحتی من از این است که چرا آقای انصاری فرد خیلی راحت به ما نگفت برویدخیلی وقت است که من را کنار گذاشتهاند و حتی حاضر نیستند دلیلش را بگویند. بالاخره نفهمیدم کنار گذاشتنم دلیل فنی داشت یا اخلاقی. اگر فنی بوده که چرا انصاریان و کاویانپور تا روز آخر فیکس بازی کردند اما طی یکی دو شب کنار گذاشته شدند.
من از روز اول هم حامی پروین نبودم. میلیونها نفر او را دوست دارند. پروین بچهمحل پدر من بوده است، همین.»
وی افزود: «یعنی این پروین نبود که من را به فوتبال آورد. من خودم تلاش کردم. پروین در زمان مربیگری سوبل من را بازی نمیداد. اگر دو سال است که از فوتبال دور ماندهام علتش پروین است.»
رهبریفرد به نوعی از پروین گلایه میکند: «همیشه با پروین درد دل میکنم. این بار هم مثل همیشه حرفم را میزنم. من به این خاطر از فوتبال دور ماندم که برچسب پروینی روی پیشانیام خورده بود.»
رهبریفرد در توضیح چرایی بازگشت پروین حرفهایی را مطرح میکند: « رفتم پیش پروین و به او گفتم علیآقا اصلاً صلاح نیست که به پرسپولیس برگردی. به او گفتم من، بهنام ابوالقاسمپور و حتی هاشمینسب برای آذربایجان شما بازی میکنیم. اما علیآقا به حرف من اعتنایی نکرد. به من گفت: اگر برنگردم و بعضیها را تنبیه نکنم تا آخر عمر خودم را نمیبخشم. منظور پروین کاملا روشن بود؛ همانهایی را میگفت که الان از درهای دیگر خودشان را به فوتبال ما تحمیل کردهاند.»
اما رهبریفرد یکبار هم گفته بود با پیراهن استقلال خداحافظی میکنم. حرفی که دردسرهایی برایش به دنبال داشت: «چرا، بعضیها دلگیر شدند. اما آنها فقط تیتر را خواندند. من دلم از پرسپولیس گرفته است. دلگیر شدهام. به خاطر رفتارهای زننده بعضی ها از تیمی که سالها در آن زحمت کشیده بودم زده شدهام. اصلاً بحث من را کنار بگذارید، علی انصاریان چطور. او که تمام بدنش جای شکستگی و مصدومیت است. علی حاضر بود برای پرسپولیس جان خودش را هم بدهد. چه اتفاقی افتاد که از روی لجبازی به تیم رقیب رفت. من هیچ وقت فکرش را نمیکردم که این مسایل پیش بیاید.
انصاریان میخواست بغض خودش را نشان بدهد. برای همین استقلال را انتخاب کرد.»
اما آیا پرسپولیس ارث پدری امثال بهروز رهبریفرد است. خود او در پاسخ به این سئوال تصریح میکند: «پرسپولیس در حال حاضر هم زیبا بازی میکند هم اینکه نتایج خوبی میگیرد. این چه جوی است که علیه من درست کردهاند. به خدا من هنوز هم تحمل باخت پرسپولیس را ندارم. اصلاً من روی کار تیم و عملکرد دنیزلی حرفی ندارم. آنها زحمت میکشند. دستشان هم درد نکند.
کاپیتان سابق پرسپولیس در خصوص دنیزلی تاکید میکند: «او مربی بزرگی است. کارش را خوب بلد است. فصل گذشته با بازیکنان پاس که حرف میزدم از او تعریف میکردند و راضی بودند. البته دنیزلی با پاس بدرفتاری کرد. میتوانست پاس را قهرمان کند. اما خب جام را دو دستی به استقلالیها داد. اعتقاد شخصی من این است که او با پرسپولیس امسال باید قهرمان شود . بگوویچ هم هفتههای اول خوب نتیجه میگرفت طوری که من در پاس گفتم این پرسپولیس قهرمان است اما در ادامه دچار مشکل شد. کار کردن با پرسپولیس فراز و نشیبهایی دارد که هر مربی نمیتواند در شرایط بحرانی کارش را به خوبی انجام دهد.»
اما آیا بهروز در خصوص شکایت از پرسپولیس به فیفا به شتابزدگی دچار شده است. او میگوید: «به خدا ما خیلی صبر کردیم. اما انگار فایدهای ندارد. اگر مسأله ما حل نشود، آقایان روی سر در کمیته انضباطی بهتر است بنویسند؛ کمیته انضباطی فوتبال منهای پرسپولیس و استقلال.»
رهبریفرد مدتی است که با پیروانی به مشکل برخورده است. او درباره این دعوا میگوید: «من با هیچ کس مشکلی ندارم. او علیه من حرف زد. ما خیلی رفیق هستیم. اما من یک سئوال دارم. ؟ بازیکنی که حتی در یک تیم دسته اولی هم مربیگری نکرده به سمت مربیگری تیم ملی منصوب میشود. به نظر من مربیگری تیم ملی حق پیروانی نیست. حق آنهایی است که الان بیرون نشستهاند و کار بلد هم هستند، مثل مجید جلالی، فرهاد کاظمی، فیروز کریمی و حتی ناصر حجازی. اگرچه من تعجب نمیکنم چون در فوتبال ما اتفاقات عجیب و غریب زیاد رخ میدهد. مثلاً مدیری مثل عابدینی با آن سابقه مدیریتی بیرون گود مینشیند و انصاریفرد از مربیگری فوتسال به مدیرعامل باشگاه بزرگی مثل پرسپولیس میرسد.»
کاپیتان سابق پرسپولیس امروز آرزو میکند که کاش تا آن حد تعصبی نبود: «حسرت اینکه عمرم را روی پیراهن قرمز گذاشتم. حسرت اینکه چرا کاسبی نکردم. کاش هر سال تیم را عوض میکردم تا امروز منت آقایان را نکشم.
به خدا این حرفها مدتهاست که مثل یک خوره به روحم چنگ میاندازد. حالا از همه آن جلال و جبروتی که زمانی به آن میبالیدم فقط یک چیز برایم مانده و آن صدای هزاران هزار هوادار متعصب پرسپولیسی در آزادی است و خدا را شکر احترامی که پیش مردم دارم برایم ارزشمند است.»